به گـرد روی شـیـشه نـگـاه کـردم
هــــوای بــودن در صـحــن و ســرا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشسـتم رضا رضا کردم
مثل کبوتران شما گرچه می پرم
آنها کبوترند و من از جنس دیگرم
دیوارها فضای دلم را گرفته اند
دیگر هوای پرزدن افتاده از سرم
این شهر بسته بال مرا؛ این حصارها
تا آسمان کشیده شده در برابرم
گاهی برای بال زدن، آسمان کم است
یا صحن قدس باید و یا گنبد حرم
آقای من! ببخش اگر بال من شکست
بر من مگیر خرده اگر کم میاورم
این روزها ببخش اگر دیر میرسم
گاهی اسیر خیال و قفسم
مثل کبوتران شما نه ! هنوز نه
آنها کبوترند و من از جنس دیگرم
دیوارها فضای دلم را گرفته اند
دیگر هوای پرزدن افتاده از سرم
این شهر بسته بال مرا؛ این حصارها
تا آسمان کشیده شده در برابرم
گاهی برای بال زدن، آسمان کم است
یا صحن قدس باید و یا گنبد حرم
آقای من! ببخش اگر بال من شکست
بر من مگیر خرده اگر کم میاورم
این روزها ببخش اگر دیر میرسم
گاهی اسیر خیال و قفسم
مثل کبوتران شما نه ! هنوز نه
مانده است تا قبول کنی یک کبوترم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395برچسب:شهادت امام رضا(ع), | 21:14 | نویسنده : محمدعارف |
.: Weblog Themes By Pichak :.