از این ریشوها متنفرم !!!
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت,وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد:
خواهرم حجابت..
خواهرم بخاطر خدا حجابت
رو رعایت کن..
نگاه کرد دید یه جوون ریشو,
از همونا که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده..
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره,
مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه اون وقت اومده میگه چکار بکنید وچکار نکنید...
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه,
وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات..
بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب یه چیزی گفت..
اون خانمه شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد,
گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد..
فردای اون روز
دست هایت ضریح حاجت ها چشم هایت گل اجابت ها
شبنم روی گونه ی سرخت مایه ی سبزی طراوت ها
طاق ابروی قاب قوسینت لیت شعری این اشارت ها
تار تار بلند گیسویت رشته های نجات امت ها
نخ ابریشمی تسبیحت بند آزادی از اسارت ها
ای نگاه کبوترانه ی تو آسمان پر از نجابت ها
من زمینی نبودم از اول آمدم زیر خاک پایت ها
جمکرانی شوم همیشه شلوغ اصفهانی پر از ارادت ها
گل کنم شاعری شوم آن طور که تو داری بر او عنایت ها
هی نوشتند پشت ماشینها بر روی شیشها عبارت ها
خواهد آمد ، بیا ، گل نرگس کم کن از بینمان مسافت ها
جام جم با تمام حافظ هاش می کشند از لبت خجالت ها
با یک نگاه ، عاشق خود را شهید کن
این جمعه را به یُمن قدم هات عید کن
داغ ِ ندیدنت به دل ِ هر شقایق است
این جمعه ، داغ ِ باغچه را ناپدید کن
خورشید ِ من! سری به دعاهای ما بزن
از قطره های کوچک باران خرید کن
بر روی هر چه مشق شب ما ست خط بکش
شب را ورق بزن ، دل ما را سپید کن
دستی به ذوالفقار ببر ، روی خاک را
پاک از وفور ِ ابن زیاد و یزید کن
" از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست "
امشب بیا و عالم ما را جدید کن
امام على عليه السلام
آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحميل نكنيد زيرا آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شده اند.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج20، ص267، ح102
امام على عليه السلام
دل نوجوان مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص393 ، نامه 31 - تحف العقول ص70
امام صادق عليه السلام:
آن که اخلاق نیکو دارد، او را پاداش انسان روزه دار شب زنده دار است.
اصول کافی، ج،2 ص100، باب حسن الخلق، حدیث 5
امام صادق عليه السلام:
بد اخلاقی عمل را تباه می کند، همانند سرکه، که عسل را فاسد می کند
اصول کافی، ج،2 ص321، باب سوء الخلق، حدیث 1
امام صادق عليه السلام:
مومن بعد از واجبات، نزد خداوی عزوجل کاری محبوب تر از این نیاورد که از اخلاق او در راحتی و آسایش باشند.
اصول کافی، ج،2 ص100، باب حسن الخلق، حدیث 4
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام علیکم.
یه کلیپ بسیار بسیار زیبا آماده کردیم.در این کلیپ آقای جواد هاشمی ، بازیگر ارزشی کشور از زبان یک بعثی که بیش از 500 بسیجی رو در دفاع مقدس به شهادت رسانده و توبه کرده رو تعریف می کنه.
قسمتی از داستان رو میگم ، ولی هر طور شد کلیپ رو دانلود کنید که خیلی داستان عجیبیه...
جواد هاشمی:پدر بزرگم یک عبا به من داده بود و گفته بود در تمام اماکن متبرکه آن را تبرک کنم ، در مکهبودم و داشتم آن را با دیوار کعبه متبرک می کردم که دو مامور سعودی مانع من شدند و می خواستند ابا را از من بگیرند ، از خدا کمک خواستم که دیدم یک مرد هیکلی سیاه پوست آمد و دو مامور را کنار زد؛مرا با خود برد ، گفت آن جا بایست تا من نمازم تمام می شود ، دیدم دستانش افتاده فهمیدم شیعه است.خوش حال شدم ، آن مرد به من گفت من 500 تا بسیجی کشته ام!خیلی ترسیدم خواستم که فرار کنم دیدم دارد زجه می زند و بلند بلند گریه می کند...
ادامه رو می تونید در کلیپ ببینید.حتما ببینید!
کیفیت تصویر کلیپ زیاد خوب نیست ، ولی صدا کاملا واضحه.
حجم : 6.5 مگابایت
مدت زمان : 11 دقیقه
ن ب:اگر تونستید این کلیپ رو در شبکه های اجتماعی تحت موبایل و تبلت برای مخاطبان و گروه های خود ارسال کنید.
.: Weblog Themes By Pichak :.